آیینه ورزان دنیایی از خاطره و نشانه است. طبیعت زیبای آن جزئی از زندگی مردم آنجاست و برای هر بخش از آن از دیر باز نام و نشانی گذاشته شده است. روستایی بسیار قدیمی و ریشه دار در شرق استان تهران که قدمت آن به قبل از اسلام بر می گردد. مردم محلی در اینجا از همه جا و همه چیز خاطره دارند. شعر زیر یکی از اشعار قدیمی و رایج در این روستاست که برای ماندگاری بیش از پیش آن در اینجا نقل می شود.  

خرمن گندم می زارم رو سرم ؛ می خوام که شهر تهرون نروم

ای آیینه ورزان چه گلی ؛ گلی مثال سنبلی

سر قلعه بلند تو ؛ اون آب پر زقند تو

سرخه کمر چه خوشگله ؛ گنده کمر چه مشکله

هر جا میری خوشگله و با صفا ؛ حمام می خوای روبرو خونه کد خدا

مسجد می خوای هم بالا و هم پایین ؛ امام زاده شو خودت بیا و ببین

*اشارات

خرمن گندم: بیشتر زمینهای اطراف این روستا از قدیم گندم زار بود و باغات آن به روستا و بخشی از حاشیه آن محدود می شد.

*سرقلعه: اشاره به قلعه ای در ارتفاعات روستاست که در زمانهای قدیم و نا امنی برای حفاظت از روستا از آن استفاده می شد. ضمنا این مکان که هنوز هم آثاری در آن به چشم می آید محل جوشش آب و چشمه هایی است که هنوز جاری و ساری است.

ضمنا این مکان قبل از اسلام  آنشکده زرتشتیان بوده و سالانه در آن آیین ویژه ای برگزار می شد. به نحویکه آثار موجود در این مکان حکایت از این سابقه تاریخی دارد.

*سرخه کمر و گنده کمر: اشاره به بخشهای سنگی کوه های بالای آیینه ورزان است. این دو کمر کوه در دو سوی بالای روستا واقع شده اند و همانطور که در شعر اشاره شده ، گنده کمر بسیار صعب العبور است. به دلیل وضعیت طبیعی و سخت گنده کمر ، به نظر می رسد جای مناسبی برای مسابقات حرفه ای سنگ نوردی باشد.

*حمام و مسجد و امام زاده هم نشان از آبادانی و حیات روستا از قدیم الایام است. با وجود جمعیت کم روستا ، دو مسجد و امام زاده در این روستا حاکی از فعالیت و نگاه مذهبی مردم روستاست که در تمام مناسبتها و ایام خاص با رونق و فعال است.